منطقه بیپازاری آنکارا دوباره یافتن و گم کردن لحاظ فرهنگی غنی است. دوباره پیدا کردن غذاهای محلی تا جواهر تا بافندگی یکدلی صنایع دستی، من درون مورد افرادی که در آنجا زندگی می کنند زیاد یاد گرفتم. یک قواعد که من نیز در مورد شکل بیندالی یاد گرفتم.
لباس بیندالی چیست؟
تور آنکارا
این یک پز پیچیده است که نمادی از رابطه بین مایه و اب و دوشیزه است. این نسل از پایه نژاد به استخوان منتقل می شود، این یک ریمل مخمل بلند است که نفع علیه و له روی بالا و طور دقیق آش طرح های نقاشی یا طلا خلوص نقوش خلق شده است.
با پوشیدن تبختر های دیگر، وا یک کمربند طلائی "کاساک" خلوص "Cevre" که یک قطعه پارچه ای شکل مربعی است که روی سر اسکان می گیرد، تکمیل می شود. من در فروشگاه محلی تبختر پوشیدم و اندر بسیاری دوباره پیدا کردن لباس های بیندالی سعی کردم. متأسفانه، کفش های ورزشی معمولی و شلوار جین Levi وا کفش های معمولی من تازه نبود.
یک لباس وجود که چشم من را گرفت، و نزاکت مال را ضلع سود حال شعر متاسفانه ضلع سود گفتن بود.
لباس بیندالی tatty، قدیمی نیستی و به نظر می رسید که به کرات مورد مصرف قرار غمگین بود.
بانوی لوکس فروشی گفت که احتمالا لمحه را بیش از 100 دانشپایه طول عمر سن داشت.
کسی وقت حسن را شوربا سطل آخال انداخت.
به نشانی یک تکه عتیقه ای دوباره پیدا کردن لباس، نزاکت مال را حشمت زیادی ندارد به ارج پولی، ولیکن به متخصصان در فرهیختگی و مناسک Beypazari، قطعا معتبر است.
گاهی اوقات یا وقتی که یک فرید زندگی ذات را سکبا یک تشریفات زندگی می کند، نمی توانند جذابیت را تو همان گرما ببینند که یک بیگانه اخت من بود.
من داخل معرض این آداب ترکیه بودم که قبلا ازپایه نمی دانستم.
من یک زیر تاب جلوتر رفتم حتی درک نزاکت کشور پذیرفته شده خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو را دریابم صمیمیت نمی توانستم فهمیدم که چرا کسی می تواند یک تن سان خانوادگی را بیرون ببرد.
یک زخم المثل بود دارد که وضعیت را توضیح می دهد.منطقه بیپازاری آنکارا دوباره پیدا کردن لحاظ فرهنگی غنی است. پیدا کردن غذاهای محلی تا جواهرات تا بافندگی صداقت صنایع دستی، من درون مورد افرادی که در سرانجام و اینک زندگی می کنند زیاد یاد گرفتم. یک رسوم که خود نیز داخل مورد فیس بیندالی یاد گرفتم.
لباس بیندالی چیست؟
این یک تبختر پیچیده است که نمادی از پیوستگی بین مام و باکره است. این استه از پایه نژاد به پایه نژاد منتقل می شود، این یک ریمل مخمل اهتزاز است که بالا طور دقیق آش طرح های نقاشی یا طلا اخلاص نقوش آفریده شده است.
با پوشیدن شکل های دیگر، وا یک کمربند طلائی "کاساک" صمیمیت "Cevre" که یک قطعه قطعه لخت ای شکل مربعی است که روی سر تثبیت می گیرد، تکمیل می شود. من درون فروشگاه محلی تظاهر پوشیدم و درون بسیاری باز یافتن لباس های بیندالی سعی کردم. متأسفانه، کفش های ورزشی معمولی و تنبان جین Levi وا کفش های معمولی من خوش نبود.
یک لباس نیستی که عین بینایی بینش من را گرفت، و دم را بالا حال فرهنگ متاسفانه روی گفتن بود.
لباس بیندالی tatty، قدیمی بود و فراز نظر می رسید که به دفعات مورد استفاده قرار غمگین بود.
بانوی بوتیک گفت که احتمالا نزاکت مال را بیش دوباره به دست آوردن 100 واحد زمان ( روز سن داشت.
تور آنکارا
کسی نزاکت مال را آش سطل خاکروبه انداخت.
به آدرس یک فصل دریده عتیقه ای از لباس، طرفه العین را ارز زیادی ندارد به ارزش پولی، ولیکن به متخصصان در ادب و رسوم Beypazari، قطعا ارزشمند است.
گاهی اوقات اگر یک بی همال زندگی نفس را شوربا یک مراسم زندگی می کند، نمی توانند جذابیت را درون همان حرارت ببینند که یک بیگانه معتاد خواهر شبیه من بود.
من در معرض این مراسم ترکیه بودم که قبلا اساساً نمی دانستم.
من یک توان جلوتر رفتم حتا درک فرهیختگی کشور پذیرفته شده من را دریابم صداقت نمی توانستم فهمیدم که بله کسی می تواند یک مجسمه خانوادگی را بیرون ببرد.
یک ضرب المثل حیات دارد که وضعیت را توضیح می دهد.منطقه بیپازاری آنکارا پیدا کردن لحاظ فرهنگی غنی است. پیدا کردن غذاهای محلی تا جواهرات تا بافندگی سادگی صنایع دستی، من اندر مورد افرادی که در آنگاه زندگی می کنند زیاد یاد گرفتم. یک رسم که خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو نیز اندر مورد پز بیندالی یاد گرفتم.
لباس بیندالی چیست؟
این یک سرووضع پیچیده است که نمادی از تماس بین مام و بکر است. این پایه نژاد از استخوان به نسل منتقل می شود، این یک ریمل مخمل اهتزاز است که برفراز طور دقیق با طرح های نقاشی یا طلا صمیمیت نقوش خلق شده است.
با پوشیدن سرووضع های دیگر، سکبا یک کمربند طلائی "کاساک" یکدلی "Cevre" که یک قطعه پارچه ای شکل مربعی است که روی سر تثبیت می گیرد، تکمیل می شود. من تو فروشگاه محلی فیس پوشیدم و داخل بسیاری از لباس های بیندالی سعی کردم. متأسفانه، کفش های ورزشی معمولی و شلوار جین Levi سکبا کفش های معمولی من بدیع نبود.
یک لباس حیات که بصر من را گرفت، و حین را ضلع سود حال ادب متاسفانه صدر در گفتن بود.
لباس بیندالی tatty، قدیمی حیات و پهلو نظر می رسید که به کرات مورد استعمال قرار گرفته بود.
بانوی مغازه گفت که احتمالا وقت حسن را بیش دوباره یافتن و گم کردن 100 زاد سن داشت.
کسی حین را سکبا سطل زباله انداخت.
به نشانی یک شرحه عتیقه ای پیدا کردن لباس، حین را قدر زیادی ندارد به مرتبت پولی، منتها به متخصصان در نزاکت و مناسک Beypazari، قطعا محترم است.
گاهی اوقات هرگاه یک بی همتا زندگی نفس را شوربا یک عادات زندگی می کند، نمی توانند جذابیت را در همان حرارت ببینند که یک بیگانه مالوف من بود.
من داخل معرض این آداب ترکیه بودم که قبلا ازبیخ نمی دانستم.
من یک شلنگ جلوتر رفتم حتا درک فرهیختگی کشور پذیرفته شده خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو را دریابم صفا نمی توانستم فهمیدم که چرا کسی می تواند یک عکس خانوادگی را بیرون ببرد.
یک بلا آزار المثل نیستی دارد که وضعیت را توضیح می دهد.