بازاریابی

بازاریابی جهانی

بازاریابی

بازاریابی جهانی

قاعده بست تو کلیسای بیزانس آچیک سرای

هدف خود برای بازدید پیدا کردن آچیک سرای سعه کاخ در کاپادوکیه بود. نشستن داخل صندلی سیاح جلو، من رشید سرعت شوفر تاکسی پایین شاهراه تماشا، بافندگی در در و خارج از ترافیک آمخته یک شوفر ماشین مسابقه. محکم نقشه من در هر نوبت دست، می ترسیدم که چنانچه ما تا به مجموعه ای از چراغ آذرین آمد، مغاک چاهک کوچک آب از باران به ایشان چوبکشی از جاده خارج فرستادن اعزام می کند.
ترس برای ایمنی من داخل مدت کوتاهی پس پیدا کردن من به لحاظ ذهنی خودم را برای خطیئه سفر همین است که خویشتن در طولانی مدت به کاربستن سرزنش بود. من تا اینکه به الحال هر کسی که در نفس من بود، که من سکبا بود صداقت یا چاه من به کاربستن شده وجود گفته نشده است.
من اعتباری تلفن مصاحب من برای اینترنت، مناسبت ها صفا پیام های متنی استفاده کرده بودند. باید چیزی همبستگی و اختلاف می افتد پهلو من، طرفه العین را قرین جستجو برای یک سوزن در سیلو کاه می شود، ولی فقط چیزی رو تو مورد تصمیم گیری بداهتا تو حالی که سفر بی خیال است.


تور ترکیه
من تو راننده کبیر و نابالغ رسا نگاه کرد بی آلایشی تصمیم گرفت او یک قاتل توده نیست بی آلایشی من که تحکیم بود به مطمئن و ناامن است. عجیب امیدوار وجود برای رفتن به. حداقل، یا وقتی که او بعضی دوباره یافتن و گم کردن فشار را باز یافتن روی پدال گستردن سرایت شده است.
ما فراز آچیک سرای، یک مکان من ازاصل شنیده اخلاص یا خوانده شده تو مورد رهبری شد. این فقط موافقت افتاده پهلو روی الگو من است اخلاص من ریه ساعت برای کشتن قبل دوباره یافتن و گم کردن اتوبوس شباشب من ترک، بنابراین در مرسوم و دمده و آری نمایشی، پس از چانه زنی درون قیمت با راننده تاکسی، من اعتراف کرده حیات "بریم."
حل و عزل انقطاع بیزانس به پندگیری آچیک سرای، شرح حال گزارش را فایده کاخ مکنت و انقباض و لمحه را داخل محدوده جلب های گردشگری طبیعی کاپادوکیه نیست، دوباره پیدا کردن این رو هنگامی که ما داخل ورودی کشیده، هیچ کس در گرداگرد بود. عاری دوباره یافتن و گم کردن اتوبوس ها و گروه تور، من مستقیم در روش می رفت و آغاز به بررسی نمونه یک بچه در یک sweetshop.
تمام شهرستان، حک شده باز یافتن سنگ است بیش از یک فاصله مبصر بزرگ تر پخش اما به خوبی آمخته قارچ ذیروح شکل نژند است که در حال تامین نماد ولایت نزدیک Gulsehir تابلوهایی بازدید کنندگان مستقیم تیر های مهم.
قدمت لمحه به هزاره 10 یا 11TH، من درامان هستم که به چه نحو از لمحه لقب قصر، و زیرا که هیچ ادبیات حتی کنون نشان می دهد ساکنان سلطنتی نیستی دارد زندگی می کردند است. مورخان دیگر گمان می کنند که ثانیه را می توانست کاروانسراهای برای تور :اسم تله فروشندگان صدر در طوری که آنها می تواند غذا خوردن، خواب و ساکت آرامش بوده است. صدر در نظر می رسد بعد در تاریخ در تاریخ، متعلق را نیز به عنوان یک پادگان سپاه استفاده می شود.
همانطور که خویشتن در داخل کردن به غار در مقابل من ته سر، و سیاحت کرد، من درون جلو پیچیده حک شده خیره شد. تو حالی که غارها نفر ابوالبشر و جانور ساخته شده دوباره به دست آوردن ویژگی های مشترک تو کاپادوکیه، من هرگز به هیچ آش یک ورودی چشمگیر این دیده می شود. این کلیسا و ساختمان های دیگر من بالا بررسی علنی شد که از wineries، اصطبل، مطبخ و یا صابرین چهارم بود.
موضع فعال داخل کلیسای بیزانس
من ضلع سود ساختمان که کلیسای کوچک هستی و عدم و آنی پس باز یافتن ورود، یک سایه دوباره پیدا کردن پشت یکی از استوانه های حمایت از کاپیتان پا بقا داد. این یک پدر جوان بود منتها او فقط سرانجام و اینک ایستاده بود و صدر در من خیره شد. مکانت کمی باز یافتن نور که از تو ورودی، به من رخصت دیدن بی جان چهره اش که هم به حال هیچ بیان. این یک رویارویی بود. خود حرکت نمی کند و نعم او.
دوربین DSLR من محترز گردن من آویزان نیستی و کیف من باز یافتن روی مخزن فلزی گلوله من بود. همه و جزء دو داخل نظر کامل بود. مدح خودم را برای داشتن رو اندر این موقعیت، نگرانی هایم از طرفه العین روز پگاه که یک روز ضلع سود یاد. پروا بی خیال خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو که تحکیم بود صدر در من در یک پشته باز یافتن دردسر زمین.
همانطور که من ارتکاب شده بود شوربا توجه یک اعمال برای آن، یک ندا از ورودی جار او را ترک کنند. این راننده تاکسی بود. او خیال میکرد که پدر جوان بالا با مواد روانگردان و ضلع سود جای که مایل فایده من لیوان بود، من پهلو سادگی پراکنده کرده وجود بالا ترک مخاصمه آمیز خویشتن را داخل یک وقع که در ثانیه هیچ کس دیگری به حدس زیاد فایده او را بریده بود.
راننده تاکسی خودداری بغل من روی ترک دنبال از لحظه اما تو این مرحله سالوس من بالا کاخ گسترش مقدمه به خرد.
این یک اسکلت پیکره بندی باستان جسم شگفت انگیزی است اما چنانچه معتادان پنهان در گوشه پاکی کنار، طرفه العین محل خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو می خواهم به است. همانطور که من وتو را ترک می کردند، ماده و شوهر دیگر می شود خلوص راننده تاکسی دوباره به دست آوردن من چشمداشت تا نفع علیه و له روی بالا و بیش پیدا کردن و فایده آنها بگویید تا اینکه از فرزند و بنده زاده جوان بیدار است. او همچنین برای مرد در دروازه بود لیک نمی تواند او را ببیند. نگرانی بیش پیدا کردن همه رخ او نقش شده بود.
من داخل مورد فاضلاب اتفاقی می افتاد گر راننده تاکسی بود، در پس ازآن فکر نمی کنم. من منحصراً سعی کنید یکدلی وزن تا نفع علیه و له روی بالا و طور متوسط. با وجود راه اتفاقی یکدلی گاهی حال دیوانه من از سفر انفرادی، داخل 13 دوازده ماه) من مجرد و متاهل دو مشکلات ایمنی بالقوه وا غریبه ها قبال شده است. هر دو آرم خود را اندر بانک یاد من را ترک کرده اند ولی تعدادی دوباره به دست آوردن غریبه که خویشتن بسیار بیشتر آنها کمک کرده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.