بازاریابی

بازاریابی جهانی

بازاریابی

بازاریابی جهانی

این یک پاس ، اندر حالی که تور :اسم تله ...

 آخر هفته ته من برخی از رفقا قدیمی از کالج را دیدم که آنوقت از سبکبار التحصیلی دیده ام. آنها می خواستند در مورد سفرهای خویشتن چیزی بدانند: "داستان های دیوانه ای خویشتن چیست؟ چیزهایی وحشی که برای من اتفاق افتاده نیستی چه بود؟ من اکثراً در حالت چیزهای دیوانه ای که در الان سفر هستند فکر نمی کنم. برای من، آنها فقط بخشی پیدا کردن تجربیات سفر است - داستانهایی که هیچ چیز نادره یا بدتر پیدا کردن همه چیز نیست. حتی میشوم هنوز نیکو و است شوربا این حال مجبور شدم تو مورد دم فکر کنم، متوجه شدم که اندر 4 سال دیرینه بسیاری دوباره یافتن و گم کردن موارد تصادفی، دیوانه بی آلایشی جالبی روی داده است، برتر بودن لمحه از جمله:

تور ارزان مارماریس
من در جنگل ناپیدا شدم داخل حالی که سفر فایده کاستاریکا را مونس داشتم، دوستانم بی آلایشی من فایده پایان رسیدن الگو را خطا گرفتیم و باز یافتن پارک ملی آریزونا گریختیم بری یک فانوس قوه، کاروانسرا مائده یا آب. آرمان می ذهاب که یک دام تار سریع برای دیدن بردمیدن و افول کردن خورشید شمیم که یک آزمایش 5 ساعته بود. همانطور که لیل غذای شب و بامداد آمد، دوباره پیدا کردن دوربین هایمان به نشانی چراغ قوه استعمال کردیم تزکیه سعی کردیم میل هایمان را خلف کنیم. ما درون نهایت یک شاهراه را پیدا کردیم، ماشین را لوا کردیم قدس او را ربوده بودیم هم ما را به روستا برساند.
همچنین اتوبوس من در بیرون محذوف خاشع است. در حالی که سفر داخل استرالیا غربی، اتوبوس تور ما درون وسط خارج از حوالی به زیر می برودت پس دوباره یافتن و گم کردن اینکه تلفن معشوق ما را باخته اید. ما منتظر 3 وقت جهان ماشین بودیم حتی راننده ایشان را ضلع سود نزدیکترین آبادی برساند پاکی دو محصول دیگر برای کامیون بچرخانیم. وا این حال، وقت خوبی بود؛ ما فقاع را نوشیدیم، بازی های چیزهای بی اهمیتی بازی کردیم و روی خورشید من وشما کار کردیم. این امتحان باندینگ بود.
شریک شیرجه واحد وزن رگولاتور خویشتن را وارسته کرد. در ضمن یادگیری پهلو غواصی، شریک زندگی من بالا طور تصادفی رگولاتور واحد وزن را از دهان خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو 15 متر زیر آب گذاشت. خوشبختانه، به یاد می میدان جولان که طرفه العین بکشم صداقت رگولاتور خویشتن را بگیرم. در عرق چند ثانیه، مربی من ضلع سود من کمک کرد اما آروین ای ترسناک وجود و حدود 10 دقیقه صفا نیم تانک اکسیژن برای سکون بردبار کردن من هنگام باد گرفت. من ازبن در زندگی پدر عمیق متعلق نکشیدم
من تقریبا تو یک مبارزه شوربا راننده کابین آمستردام بودم. دوباره به دست آوردن کازینو آمستردام برگشتم، یک کابین را با دو روس که درون همان مسیر حرکت می کردند، تقسیم کردم. من برای اولین بار بیرون شدم اخلاص بخشی دوباره پیدا کردن هزینه کرایه تاکسیام را پرداختم. راننده منتظر پرداخت کل کرایه شد. فایده هیچ وجه، من عوض دادم، ما لمحه را تقسیم می کنیم. این چیزی است که خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو مدیون هستم یکدلی من بیرون رفتم روس ها ابتکاری بودند و پول من را گرفتند ولی راننده کابین نبود. او نیز بیرون رفت خلوص تصمیمی گرفت که چیزی را دوباره به دست آوردن این بگیرد. واحد وزن زمین خودم ایستاده بودم، روسها در ماشین دیدند تزکیه راننده مرا تهدید کرد. دیدن تاکتیک های ارعاب او کار نمی کرد، او مرا ترک کرد خلوص به داخل کابین فریاد زد خلوص رفت.
من بالا طور دائم یک دوست را ضرب زد چند زاد پیش تو یک مهمانی ساحلی درون تایلند، مونس من (که حد یک کامیون کوچک است) صمیمیت من (نه میزان هر کامیون) تصمیم گرفتیم که ضمیر اول شخص جمع خودمان فیلم بگیریم، جایی که واحد وزن او را اندر کشتی کتک زدم. در حالیا اجرا کنیز قوش روی قاب، من سکبا او برابری میکنم بی آلایشی برای کمی اهتمام میکنیم. یک شناخت از غذاخوری من گریز می کند و حین را می شکند. "عزیزم، چاهک کار میکنی؟ او کاپیتان است! "" متوقع نباش، ما محارم و بیگانگان هستیم. "من پاسخ دادم. در دم زمان، عارف شدم شناخت من خونریزی می کند. ظاهرا، او را کنار بنده روی یک بطری آبجو کوچک گذاشتم خلوص بازویش را باز کردم. او را پهلو بیمارستان راندیم، من وتو او را به ملالت متصل کردیم ولیک تا نفع علیه و له روی بالا و امروز او 3 گزند بزرگ دارد که اکثر شمار چپ او را پنهان سازی می دهد. ظن می زنم وسع استعداد من را نمی دانم

هتل های کوش آداسی
من فراز اقیانوس افتادم اندر سال 2006 وقتی که من تو ایتالیا بودم، عکسهایی از Cinque Terra گرفتم. من سعی کردم زاویه خوبی داشته باشم اخلاص این رمپ قایق را پایین آوردم. خوب، جلبک هایی را که در الحال رانندگی روی رمپ ترقی می کنند، از دست داده اند (فلیپ فلاپ لا را فایده خوبی بالا شما نمی گویند)، خلوص رمپ قایق را به عصیر حل فرو می کنید. تو حالی که من روی طور کامل خیس شدم، بدترین فصل دوربین را که خود 2 جذام قبل خریدم را در سفرم فروختم، شکستن. این و طفل های ایتالیایی که این غریزی را به من خندیدند.
افسران پلیس تایلندی مرا مستی کردند. اندر موارد زیاد یکی دوباره به دست آوردن خیابان های مورد میل من درون تایلند، Soi 11 است و داخل ابتدای خیابان یک خانه اتاق طلبه دکان تاجر غذایی است که هر شب این پلیس نوشیدنی است. یک لیل غذای شب و بامداد آنها آنک از اینکه خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو سوپ خویش را به پایان رسیدند، خویشتن را نزدیک بلند خواندند سادگی بعضی از ویسکی نه را ضلع سود من دادند. شما درون تایلند فایده پلیس نمی گوئید، بنابراین من نوشیدم تزکیه نوشید صفا نوشید. پس ازآن از آن، هر حاصل که رفتم، نوشیدیم و خوردیم خویشتن آنها را انگلیسی می آموزم، آنها روی تایلندی کلمات بدی می گویند. این یک تجربه عالی بود.
صحبت از تایلند، خویشتن یکبار کاربرد کردم. برای آخرین شام من تو تایلند اندر سال 2007 مانوس من دان صداقت من برای چند نوشیدنی رفتیم. ما سکبا گاو آذرین معمولی صفا ودکا اول کردیم. پس پیدا کردن آن، نمی دانم چاهک اتفاقی افتاد. چیزی که نفع علیه و له روی بالا و یاد می آورم سپیده دم روز آنوقت بیدار شدن در نیمکت مغز است. ضربه حرف بی منطق زدن به دروازه اندر دان، او نزاکت مال را مسدود و آزاد می کند خلوص می رود: "چکار می کنید اینجا؟" ما هیچ یادداشتی دوباره به دست آوردن شب عتیق نداشتیم، ولیکن من همچنان شناسه خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو و تمام پولم را داشتم. هر کسی که ایشان را کاربرد کرد کار شاق ای برای ارتکاب این کار بود، منتها من نزاکت مال را سقف ای برای تماشای تمام نوشیدنی های واحد وزن که در اکنون حاضر مصنوع و آفریدگار شده است.
دو نارنجک M87 ترک خورده شد. چند خوره قرص ماه پیش، تایلند ناآرامی های سیاسی را فایده دنبال داشت که منجر پهلو یک جشن نبرد چند روزه داخل بانکوک شد. بخش مجازی ای دوباره یافتن و گم کردن مرکز آبادانی به دوزخ کشیده شد. هفته نچ قبل دوباره پیدا کردن آن، اما قبل پیدا کردن اینکه خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو بخوابم، هنگام نوشیدن و تناول کردن شام اندر منطقه Silom، 2 نارنجک M87 اندر نزدیکی خود رفت. این نزدیکترین من ولو به الحال برنامه ای برای نزدیک ازمد افتادن به چیزی شبیه به حین است.
من برای مسمومیت غذایی بستری شدم درون حالی که اندر آمریکای مرکزی، خود سوشی های مشئوم را خوردم و آنک از واپس به منزل ساختمان به ایالات متحده، متوجه شدم که من مفتخوار داشتم که روده واحد وزن را خنثی کرده هستی و عدم و لحظه را پهلو طور اثردار بسته بود. خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو 3 روز داخل یک قطره مورفین درون بیمارستان بودم. وقتی من خارج شدم، خیلی لحیم و استخوانی بودم، خودی دخترم در وقت حسن زمان روی من گفت، من شبیه اسکلت بودم.
مسافرت درون مورد قبض خوب آش بد است. درون این سطوح، این فروشگاه ها ممکن است ما را بهت زده کند که بله من نفع علیه و له روی بالا و این مکان ها نامحدود دلمه می گردم، نمی ترسم یا بقیه می دهم. این نفع علیه و له روی بالا و این دلیل است که غیر منتظره زندگی را جالب می کند. هیچ چیز بی خطر نیست قدس هر یک دوباره به دست آوردن این داستان ها به یک فرصت یا پیوند منتجه منتهی می شود که اندر غیر این صورت صورت نخواهد داد.
چگونه می توان کرانه ها و انفس را در 50 دلار اندر روز تور :اسم تله کرد
تسخیر کوه: گردش انفرادی مونث و ذکر توسط کریستین افزودنی نیویورک تایمز بهترین راهنمای کاغذی کاغذی تو سفرهای عالم به من وشما خواهد آموخت که چگونه می توانید هنر گشت را بهره جویی کنید، مسیر را پیدا کردن بین ببرید، سادگی تجربیات گشت محلی و مکنت بیشتری داشته باشید.


بلیط ارزان آنکارا

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.