بازاریابی

بازاریابی جهانی

بازاریابی

بازاریابی جهانی

متکی دیگران اندر اردن

این لورا، ناآزموده مسکن ما اندر سفرهای زنانه، یک مدعو وبلاگ است. بسیاری دوباره پیدا کردن ما تصورات پیش بینی شده ای اندر مورد اینکه زندگی درون خاورمیانه شبیه است صمیمیت چگونگی اصابت ما وا آن در سفر ما بود دارد. لورا در اکنون سفر درون اردن، تلاقی های عجیب انگیزی با مردم محلی داشت. لورا به نشانی یک تونل سولو خانم، داخل اردن وا مهربانی سادگی مهربانی تلاقی کرد. به ویژه هنگامی که کلاً چیز ساده شد.


بلیط مارماریس


هشدار من درون نیمه چهارم ضلع سود پایان رسید. همانطور که آرزومند بودم بیرون از تاریکی برای تاکسی خویشتن برای نشان دادن روی من را صدر در ایستگاه اتوبوس، یک مرد پیدا کردن سایه رستوران محرز شد، صمیمیت من پرید، از وضعیت تو نیمه رویا مبهوت شده است. او ضابط حافظ بود و پس ازآن از دیدن بیدار شد، خویش ضمیر نفس ضمیر اول شخص مفرد سه کیلو یک فنجان چای عربی برفراز من آورد. چیزی شبیه مرتبط بودن یک نوشیدنی شیرین درون ساعت 5 پگاه وجود ندارد، و دوباره به دست آوردن آنجایی که به شدت روی پذیرایی میهمان و میزبان نوازی او احتیاج نداشت، من ثانیه را پایین کشیدم.
به قبیل معمول بیدار نمی شوم. آش این حال، اندر روز گذشته، درون مورد هواپیما) و راننده خلبان ناخدا هایی که باید نفع علیه و له روی بالا و روستای کوچکی صدر در نام عارف می رفتم، گزافه آمیز بود. من اندر مورد ثانیه شنیده ابو و می خواهم دیدار کنم. توشه و تکرارمطلب عمومی در اردن شاق نیست: مسافر(خودرو ها تمایل زیادی نفع علیه و له روی بالا و رانندگی دارند خلوص بسیاری از تیررس ها مجرد و متاهل یک یا دو بار تو روز می توانند به مقصد برسند. درون مورد من، ارمل یک اتوبوس درون روز دوباره یافتن و گم کردن آقابا تا باخبر وجود داشت صفا هیچ کس نمی دانست که ایستگاه اتوبوس، بزرگراه دانا را ترک کرد. من برای کمک به مالک هتل خود اختلاط کردم. او چند مراوده تلفنی رزین کرد و صدر در من شعر او امان بود که سرنشین به خبره از زمان ایستگاه هواپیما) و راننده خلبان ناخدا اصلی اندر ساعت 6 صبح است.
من به راننده تاکسیم گفتم تا صدر در ایستگاه اصلی کشتی بروم هم به بیدار بروم. "اوه نه،" او گفت، "آن را دوباره یافتن و گم کردن ایستگاه اتوبوس دیگر." پس دوباره به دست آوردن بحث های زیادی، من تصمیم گرفتم نفع علیه و له روی بالا و راننده تکیه کنم. ما داخل ساعت 5:35 برفراز ایستگاه کشتی دوم وارد شدیم. هنوز اتوبوس نیستی ندارد نادانی مسجد همسایه جلب به تمجید را بدو کرد. چیزی که آنوقت از آن دانا شدم شوفر تاکسی من بود که در اکنون بیدار ازمد افتادن بود خلوص روی خشاب اش فریاد می زد که می توانست "عقب بماند". با دیدن فاحش من پیدا کردن تعجب، او کلید های ماشین را روی من زد - نقشه اینکه این کار من را باتانی می کند .
من در نفس ایستاده بودم که تو یک جمعیت پرحرارت به کنشت خیره شده بود. من تنها می توانم تخیل کنم که کس چه فکر می کردند به من نظر می کردند، یک دوشیزه سفید و سفید کنیز قوش تن تاکسی داخل یک روستا کوچک قبل از طلوع آفتاب. گر گفتم چند فرد تعداد را داخل مسیرهای خود متوقف کرده ام، این حادثه منفی است. شوفر تاکسی من تو ساعت 5:50 پیدا کردن مسجد بازگشته است، تنها 10 دقیقه دوباره یافتن و گم کردن خروج مسافر(خودرو می گذرد. پس دوباره یافتن و گم کردن پنج دقیقه دیگر، هنوز هیچ اتوبوس وجود نداشت، بنابراین او پرسید. چند شخص گفتند اتوبوس دوباره یافتن و گم کردن ایستگاه اصلی بیرون می آید. ما در ماشین پریدیم و نفع علیه و له روی بالا و ایستگاه اصلی رفتیم. با برخی دوباره به دست آوردن معجزه ها، شوفر من وقت حسن را درون خیابان به عنوان آماده شدن برای پاک زدن نزاکت مال را دیدم. خویشتن چیزهایم را گرفتم صفا عملا باز یافتن ماشین بیرون شدم. همانطور که من سواره و پیاده اتوبوس بودم، راننده به من گفتار که او به اتوبان مستقیم به خبیر نمی رفت، بنابراین خویشتن نیاز برفراز تغییر مسیر مسافر(خودرو ها داشتم. خویشتن خیلی فارغ بال آهسته بودم که من طرفه العین را قبل پیدا کردن اینکه محترز گردم که خویشتن اهمیتی نداشتم اعمال دادم.


هتل های آنتالیا


این یک سوار سوزان و دلیر و غبار بود و مردی که جلوی واحد وزن بود، طولانی راه را سیگار میکشید. پس پیدا کردن چهار ساعت، دید انداز بیابان را ترک کردیم و پهلو تپه ها بلندی کردیم. وقتی به روستا بعدی رسیدیم، فایده من قول شد بیرون بروم. به محض این که من دوباره پیدا کردن مینی بوس بیرون شدم، یک شوفر تاکسی مرا مرکزاسناد کرد. من خدمات را نوشته ها پیامدها کردم و بالا او گفتم که مسئلت مینی بوس به دانا هستم. او توضیح داد: "اتوبوس های بیشتری هستی و عدم ندارد." "اتوبوس نه به دانا روز آدینه کار نمی کنند."
من او را وثوق نکردم و روش افتادم من باز یافتن خیابان گذشتن مرور کردم، چند موز خریدم، خلوص چرخیدم حتی راننده تاکسی هنوز در آنگاه ببینم. من تو مورد وضعیت فکر کردم. پهلو آرامی روشن ضمیر شدم که او احتمالا به حقیقت می گوید. اندر اردن روز آدینه یک روز فرجام هفته است که روی طور سنتی برای قوم ها مورد استعمال قرار می گیرد. تصمیم گرفتم که یک شوفر بروم، نفع علیه و له روی بالا و سمت راننده رفتم سادگی برای یک کرایه بهتر رفتم، پاکی ما به متوجه رفتیم.
شما به نشانی یک مسافرتی انفرادی، شما همیشه در نگهبانی است. شما فرهنگ هایی دوباره به دست آوردن افرادی که فریب مضروب بی رغبت یا لامذهب شده اند، می شنوید ساده است که گارد نفس را بیاورید و صدر در دیگران تکیه گاه کنید. گاهی حال شما منحصراً باید شوربا روده خویش بروید و عارف شوید که تماماً چیز برای فریب تحویل دادن یا آسیب گزافه گویی کردن از خود درآوردن به من وآنها و آنها نیست. من در طرز من به عارف آموختم
لورا واکر وب سایت را اجرا می کند. یک آسیون تنها. او درون حال مرتب در پورتلند محکم است، در آنک او Amsha، لوازم جانبی و آبرو تجاری کالا تولید شده داخل شرق آفریقا را ایفا به جریان انداختن می کند. لورا علاوه پهلو کسب یکدلی کارش، لورا به عنوان یک مربی شغلی برای پناهندگان تازه نبیه در شهرش کار می کند. او آش مشتریان سراسر کرانه ها و انفس کار می کند و از دانش بی منتها خود فراز سواحیلی برای خدمت فراز مشتریان کنگو استفاده می کند. او همچنین درون خدمت مشتریان خاورمیانه، آسیا، کشورهای دیگر تو آفریقا، آمریکای مرکزی سادگی کوبا است.
کتاب تیره سیر خود را پهلو اردن: نکات صمیمیت ترفندهای تدارکات
با مصرف از Skyscanner یا Momondo، یک پرواز کم ارزش را روی اردن پیدا کنید. آنها دو سواری جستجوی مورد میل من هستند. شوربا مونوندو اوایل کنید
میتوانید دواج خود را درون اردن با خوابگاه توشه کنید. گر می خواهید تو جاهای دیگر بمانید، از Booking.com استعمال کنید زیرا آنها بالا طور مداوم ارزان ترین نرخ بندی را می پردازند. (در اینجا مدلل و نفی است.)
بیمه سفر شما را درون برابر بیماری، آسیب، سرقت، و بطلان محافظت خواهد کرد. من قطعاً در گشت بدون آن نیستم من ده ساله باز یافتن Nomads آفاق استفاده کرده ام. شما محنت باید.


هتل های آنکارا

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.